پنجشنبه ؛ 29 شهريور 1403
29 مهر 1402 - 16:00
اقتصاد ایران در دهه‌ی ۱۳۹۰ (شماره ۲)

دو واکنش متفاوت به نظم جدید اقتصاد بین‌الملل

از ابتدای دهه‌ی ۱۳۹۰ دو اتفاق جالب به موازات هم در حال رخ دادن بود؛ یکی انقلاب نفت شیل در آمریکا و دیگری رشد اقتصاد چین و هند و کاهش مستمر سهم آمریکا در اقتصاد جهانی.
نویسنده : دانیال داودی
کد خبر : 15321

پایگاه رهنما:

از ابتدای دهه‌ی ۱۳۹۰ دو اتفاق جالب به موازات هم در حال رخ دادن بود؛ یکی انقلاب نفت شیل در آمریکا و دیگری رشد اقتصاد چین و هند و کاهش مستمر سهم آمریکا در اقتصاد جهانی. این دو رخداد مهم به دلایلی که در این یادداشت ذکر خواهد شد، سیاست «ترجیح شرق به غرب» را برای اقتصاد ایران ضروری می‌کرد. درست در همین زمان دولتی در ایران روی کار آمد که یا برای کشورهای شرقی اولویت و اهمیتی در سیاست خارجی و تجارت خارجی قائل نبود و یا در بهترین حالت گمان می‌کرد پیش‌نیاز تجارت با شرق، بهبود روابط با غرب است. بنابراین اولویت خود را توافق با غرب قرار داد. در میانه‌ی این سال‌ها (پایان دولت یازدهم و آغاز دولت دوازدهم) رهبر معظم انقلاب صراحتاً از راهبرد ترجیح شرق به غرب یاد کردند. ایشان بهمن‌ماه سال ۱۳۹۶ در دیدار با مردم آذربایجان شرقی فرمودند: «در سیاست خارجی، ترجیح شرق بر غرب، ترجیح همسایه بر دور، ترجیح ملّت‌ها و کشورهایی که با ما وجه مشترکی دارند بر دیگران، یکی از اولویّت‌های امروز ما است.» چرا اگر این راهبرد اجرا می‌شد، عملکرد اقتصاد در دهه‌ی ۱۳۹۰ بسیار بهتر بود!؟

  • انقلاب نفت شیل

برای پاسخ به پرسش فوق، ابتدا باید ماجرای انقلاب نفت شیل را بدانیم. اکتشاف و به‌صرفه‌شدن استخراج نفت شِیل (Shale oil) که نوعی نفت نامتعارف است، آمریکا را به یکی از تولیدکنندگان اصلی نفت و صادرکننده‌ی این محصول تبدیل کرد. تولید نفت شیل تا پیش از سال ۲۰۰۴ بسیار ناچیز و پرهزینه بود اما به‌مرور که آمریکایی‌ها توانستند با رشد تکنولوژی، هزینه‌ها را کاهش دهند، تولیدش بیشتر شد؛ تا جایی که در سال ۲۰۰۸ به نزدیک نیم میلیون بشکه در آمریکا رسید. در سال ۲۰۱۲ این رقم بیش از سه برابر شد و به ۱.۷ میلیون بشکه در روز افزایش یافت. در اثر این تحول در تولید نفت و گاز در آمریکا، عملاً این کشور از واردکننده‌ی نفت به یک کشور صادرکننده‌ی نفت و گاز تبدیل شد. بنابراین اگر پیش از دهه‌ی ۱۳۹۰ تحریم کشوری مثل ایران برایش به‌صرفه نبود (چون ممکن بود ایران مثلاً با بستن تنگه‌ی هرمز امنیت تجارت نفت غرب آسیا را به‌خطر بیندازد)، پس از انقلاب شیل نه تنها آمریکا نگران چنین اقدامی نبود، بلکه حتی از تحریم نفت ایران نفع می‌برد؛ از این جهت که در دنیا، بازار برای صادرات نفت شیل فراهم می‌شد.

  • برآمدن اقتصادهای آسیایی

به موازات انقلاب نفت شیل، اقتصاد آسیا نیز بزرگ و بزرگ‌تر می‌شد و اتفاقاً کشوری مثل چین، به دلیل بزرگ‌تر شدن اقتصادش به نفت کشورهای غرب آسیا بیش از پیش نیازمند می‌شد. در سال ۲۰۱۷ رسما اقتصاد چین از اقتصاد آمریکا بزرگ‌تر شد. بنابراین در چنین شرایطی، عملاً نظم اقتصادی جهان به‌هم خورده بود. در نظم جدید، التماس از غرب برای اینکه ایران را تحریم نکند، معنا نمی‌داد؛ چرا که اساساً تحریم ایران برای آمریکا منفعت اقتصادی داشت. در این نظم جدید، همچنین ایران اگر چه به لحاظ نظامی قدرت بستن تنگه‌ی هرمز را داشت، اما این کار بیش از آنکه به آمریکا ضربه بزند، به نفعش بود و بیشتر به اقتصاد چین آسیب می‌زد. بنابراین ایران نیز در سخت‌ترین شرایط اقتصادی و شدید‌ترین تحریم‌ها دست به چنین اقدامی نزد. با این وجود اما دولت مستقر، بر خلاف سیاست‌های مد نظر رهبر معظم انقلاب، هرگز راهبرد ترجیح شرق به غرب را دنبال نکرد. در آن دوران ادعا می‌شد تا زمانی که با آمریکایی‌ها نبندیم، با چین هم نمی‌توانیم کار کنیم! تجربه نشان داد که این ادعا به وضوح غلط بود.

  • درک تغییر نظم

بدون اینکه تحریم‌های آمریکا رفع شود، می‌شد با چین کار کرد، چون دولت سیزدهم چنین کرد. بر اساس آمارهای موسسه‌ی کپلر، صادرات نفت ایران به چین که تا ۳۲۴ هزار بشکه در روز کاهش یافته بود، در دولت سیزدهم به حدود یک میلیون بشکه در روز رسید که نشان‌دهنده رشدی ۲۰۰ درصدی در این زمینه است. مؤسسه کپلر در ماه‌های گذشته نیز به افزایش صادرات نفت ایران به ۱.۶ میلیون بشکه در روز اشاره کرده است که اثر آن را در شرایط اقتصادی و بودجه‌ای می‌توان دید. دولت سیزدهم همچنین توانست در صادرات غیرنفتی هم رکورد بزند. آمار صادرات غیر نفتی کشور در دولت سیزدهم در سال ۱۴۰۱ (بدون نفت، میعانات و برق) به نسبت دو دهه گذشته به بالاترین میزان خود یعنی ۵۳.۲ میلیارد دلار رسیده است؛ در حالی که براساس داده‌ها، در سال آخر دولت دوازدهم به پایین‌ترین رقم خود در یک دهه گذشته رسیده بود. همچنین دولت سیزدهم در شرایط تحریم، به پیمان‌های مهم منطقه‌ای و بین‌المللی -نظیر بریکس و شانگهای- پیوست. همه‌ی این‌ موفقیت‌ها به این دلیل بود که این دولت، تغییر نظم بین‌الملل را درک کرد و در برابر آن منفعل نبود، بلکه راهبرد «ترجیح شرق به غرب» و همچنین «سیاست همسایگی» را برگزید. بنابراین اگر دولت‌ها در دهه‌ی۱۳۹۰ درک درستی از این تغییر نظم داشتند و واکنش صحیحی نشان می‌دادند، این دهه به «دهه‌ی انباشت چالش‌های اقتصادی» تبدیل نمی‌شد.

ارسال نظرات